دوشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۵

کانادا مستعمره یا مستقل

پرچم فرانسه جدید
چند روز پیش توی کلاس فرانسه معلم مون داشت در مورد سیستم حکومتی و چارت حکومتی کانادا توضیح میداد و همین طور از تاریخ کانادا که اول کانادا فقط دو تا ایالت کبک و انتاریو بوده و کم کم بقیه ایالت های کانادا بهش اضافه شدن.
در حقیقت داشت نقش فرانسوی ها رو هم در شکل گیری کانادا می گفت، اینکه اول فرانسوی ها به کانادا اومدن و کشور جدیدی به اسم فرانسه جدید (Nouvelle-France) رو تاسیس کردن و بعد کم کم انگلیسی ها به انتاریو وارد شدن. اون موقع حتی یه قسمت هایی از شمال آمریکا هم تحت کنترل فرانسوی های کانادا بوده و بعد از اینکه آمریکایی ها این قسمت رو می گیرن، کانادایی ها به این فکر میفتن که این دو قسمت رو که به کانادای شمالی و جنوبی نامیده می شدن، به صورت یه کشور ادغام کنن (Canada-Uni)، که البته یکی از مستعمرات انگلیس بوده و در حقیقت یکی از استان های انگلیس بوده که فرماندار این استان، یعنی استان کانادا از طرف ملکه انگلیس تعیین میشده، که هنوز هم اینجوریه ولی به صورت سمبلیک و عملا این فرماندار هیچ قدرتی نداره و جزیی از تاریخ کاناداست.
معلم ما داشت اینها رو توضیح میداد و همین طور این که توی تاریخ کانادا نقش فرانسوی ها نادیده گرفته شده.
من توی کلاس از معلم مون پرسدیم که آیا مردم کانادا از اینکه ملکه انگلیس واسه کانادا فرماندار انتخاب می کنه ناراحت نیستن، خب من توی ذهن خودم اینجوری برداشت کرده بودم که این نشانه استعمار انگلیس هست و حتما بیشتر کانادایی ها از این موضوع ناراحتن. ولی جواب معلم مون این برداشت رو عوض کرد، جواب معلم این بود که توی کانادا به جز کبک، نه، چون عملا فرماندار نقشی نداره و نشان دهنده تاریخ کانادا و هویت اولین کسانیه که اینجا مهاجرت کردن هست و حتی روی دلارهای کانادا و توی پارلمان کانادا، عکس ملکه انگلیس هست. ولی توی کبک اینجوری نیست و از این موضوع ناراحتن و با تلاش هایی که انجام دادن، به تازگی ...
حتما شما هم مثل من فکر کردید و فکر کردید که با تلاش هایی که انجام دادن، مثلا عکس ملکه انگلیس قراره برداشته بشه یا اینکه دیگه فرمانداری در کار نباشه، ولی اینجوری نیست و با تلاش هایی که انجام شده عکس پادشاه اون زمان فرانسه هم توی پارلمان کانادا اضافه شده که یادآور گذشته فرانسوی کانادا باشه.
می بینید که اصلا نمیشه گفت که مثلا مستعمره چون که کسانی که در ابتدا مهاجرت کردن انگلیسی ها و فرانسوی ها بودن و کسانی هم که حکومت می کردن تحت نظر همین دو تا کشور بودن، ناخودآگاه یاد حرف وزیر امور خارجه دولت محترم در مورد کانادا و حقوق بشر افتادم که گفته بود: فرمانداری كل كانادا هنوز باید با لندن هماهنگ شود و ما امیدواریم كانادا به زودی استقلال كامل خود را به دست آورد.

شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۵

یک روز استثنایی

امروز واسه من، یه روز استثنایی توی کانادا بود.
امروز توی کافه تریای اون کالجی که واسه کلاس زبان فرانسه میرم، یه آهنگ از باب مارلی گذاشته بود که توی این حس خوبی که امروز داشتم خیلی مالیخولیایی بود.
بعضی وقت ها، بعضی از آهنگ ها توی یه شرایط خاص روحی، بدجوری تو تمام نورون ها و وجود آدم اثر می ذاره و همیشه هم با شنیدن اون آهنگ، اون حس تازه میشه.
نمی دونم شما هم تا حالا همچین حسی رو داشید؟
اگه با سبک رگه (Reggae) و باب مارلی حال می کنید، می تونید این آهنگ رو دانلود کنید.

پنجشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۵

نحوه لباس پوشیدن توی سرمای کانادا

لباس پوشیدن توی سرمای اینجا تکنیک داره و کسانی که واسه بار اول میان اینجا توی خرید و پوشیدن لباس گرم دچار مشکل میشن.
همونطور که تو پست قبلی ام توضیح داده بودم، سرمای اینجا فقط توی فضای باز بیرون وجود داره و وقتی وارد فضاهای سرپوشیده اینجا بشید، همه چیز گرم و استوایی هست.
حالا فرض کنید که می خواهید برید خرید و هوا هم خیلی سرده و چند روز هم هست که به خاطر بارش مستمر برف به خودتون گفتید بذار هوا خوب بشه فردا میرم، ولی دیدید که نه مثل اینکه این وضع ادامه داره و چیزی توی یخچال واسه خوردن نمونده. البته این حالت معمولا واسه کسانی پیش میاد که تازه رسیدن کانادا و اولین تجربه زمستونشون هست و هنوز هم کار پیدا نکردن و بیشتر توی خونه هستن. خوب طبق عادت ایران یه تی شرتی، تاپی زیر می پوشید و بعد هم یه پلیور گرم و روش هم یه کاپشن و همینطور دستکش و کلاه و شال گردن و ...
خب میرید بیرون می بینید که هوا سرده ولی خوشبختانه شما خوب لباس پوشیدید و به غیر از صورتتون که داره یخ می زنه و همینطور پاهاتون، بقیه جاها گرمه.
خب اول باید سوار اتوبوس بشید و بعد هم مترو، اینجا هم توی اتوبوس ها سیستم گرمایی قوی داره و وقتی وارد میشید هوای داخل اتوبوس گرمه. شاید تو اتوبوس مجبور بشید که زیپ کاپشن رو باز کنید و کلاه و دستکش رو هم در بیارید، بعد که به مترو برسید داخل مترو که دیگه خیلی گرم تره و کاپشن رو هم مجبورید که در بیارید، خب تا الان کلی از لباس ها رو در آورید و رو دستتون مونده. حالا وقتی که وارد مراکز خرید و فروشگاه ها میشید باید پلیور رو هم در بیارید و دستتون پر میشه از لباس. پس همیشه فکر این رو هم بکنید که لباس هایی رو که می خواهید بپوشید باید طوری باشند که راحت هم بتونید در بیارید. اینجا مثلا روی لباس اصلی یه گرمکن و بعد یه کاپشن خیلی گرم می پوشن که تو مرحله اول کاپشن و اگه خیلی گرمششون بشه گرمکن رو در میارن، زیر این دو تا هم لباس اصلی رو می پوشن. بیشتر مردم هم اینجا کوله پشتی یا یه ساک کوچولو باهاشونه که لباس ها رو که در میارن اون تو می ذارن.

یه روش دیگه لباس پوشیدن هم توی روزهای خیلی سرد اینجا، روش لباس پوشیدن لایه ای (Layers) هست که به این صورته که هر چی تعداد لایه های لباس بیشتر باشه گرمتره. مثلا به جای یه لباس کلفت و خیلی گرم دو تا لباس سبک تر بپوشید که اگه خیلی گرمتون شید بتونید یکیش رو در بیارید. بعضی وقتها هم مجبورید دو تا شلوار و دو تا جوراب بپوشید تا گرمتون بشه!

این هم یه لینک مفید در مورد زمستون مونترال


زمستون مونترال

چهارشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۵

آب و هوای مونترال

الان هوای مونترال اینجوری که میگن از سالهای قبل گرم تره و الان که آخرهای ماه نوامبر هستیم هنوز اینجا برف نیومده و تازه داره به زیر صفر می رسه که این خودش جای شکر داره. ولی در مجموع زمستون مونترال خیلی سرده و کسانی که میان اینجا باید آمادگی ذهنی مقابله با این هوا رو داشته باشن. توی سردترین روزهای سال درجه سرما به 30-40 درجه زیر صفر - با احتساب باد - هم می رسه و این یعنی اینکه اگه درست لباس نپوشی یا اینکه در انتخاب خونه، فاکتورهای درست رو لحاظ نکرده باشی، قسمت سرد جهنم رو اینجا تجربه میکنی.
یه چیز امیدوار کننده هم در مورد سرمای اینجا اینه که همه چیز برای مقابله با سرمای اینجا از قبل در نظر گرفته شده. به عنوان مثال بیشتر مراکز خرید نزدیک ایستگاه های مترو هستن و یا حتی از توی مترو راه دارن. از یه طرف هم مترو و اتوبوس مجهز به سیستم های گرم کننده هستن و از این نظر مشکل خاصی نیست، حتی ایستگاه های اتوبوس هم به صورت پوشیده هستن و فقط یه در واسه ورود و خروج دارن.
یه چیز جالب مونترال هم شهر زیر زمینی اینجاست که به این صورته که فروشگاه ها و مراکز خرید اکثرا زیر زمین و کنار ایستگاه های مترو هستن و به راحتی میشه از یه ایستگاه مترو و از میان فروشگاه ها به یه ایستگاه دیگه یا به مراکز مهم اینجا رفت.
توی زمستون تنها مشکل، رفت و آمد و رسیدن به این مراکز هست. واسه کسانی که ماشین شخصی دارن که راحته، از خونه سوار ماشین میشن و میرن به کارهاشون میرسن. ولی واسه کسانی که ماشین ندارن و خونشون هم از ایستگاه مترو یا ایستگاه اتوبوس فاصله داره مشکل هست و باید توی مدت انتظار واسه رسیدن اتوبوس مثل بید بلرزند.

واسه اطلاعات بیشتر در مورد درجه هوای مونترال و میانگین دما در ماه های مختلف می تونید به این لینک برید.

دوشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۵

نون سنگک


نون سنگک داغ توی سرمای اینجا واقعا می چسبه!
چیزی که اینجا نایابه.

نظرها

قسمت نظرهای این وبلاگ با IE مشکل داره. وقتی روی نظرها کلیک می کنم یه پنجره باز میشه بدون اینکه چیزی توش باشه. فکر کنم مشکل به خاطر template وبلاگ با IE هست، چون با فایرفاکس که تست کردم مشکلی نداشت.
سعی می کنم به زودی درستش کنم

چهارشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۵

روبرت شارلبوا


روبرت شارلبوا یکی از خواننده های معروف کبک و مونترال ست. سبک راک و آهنگ های فرانسه به راک از مشخصه های کارهای روبرت شارلبوا ست.
یه آهنگ از این خواننده کبکی رو واسه دانلود می ذارم به اسم Les ailes d'un ange
یعنی بالهای یک فرشته.


دانلود آهنگ

متن آهنگ

سه‌شنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۵

نوستالژی مذهب

نمی دونم چرا یه عده از ایرانی هایی که میان اینور آب تازه به یاد مذهبی بودن می افتن و دچار نوستالژی مذهب میشن. واسم خیلی عجیبه این موضوع!
تو این مدت یه سری از وبلاگ های مهاجرین ایرانی کانادا رو نگاه کردم، توی خیلی هاشون عیدهای مذهبی یا مثلا رسیدن ماه رمضان رو تبریک می گفتن در صورتی وبلاگ کسانی رو که تو ایران هستن نگاه کنید این موضوع شاید به این شدت نباشه.
یکی از آشنایان که توی یه رستوران توی خیابون سنت کاترین مونترال کار می کرد یه خاطره ی جالبی چند وقت پیش واسم تعریف کرد. می گفت که چند سال پیش اون موقعی که زنهای فاحشه اجازه ایستادن توی خیابون سنت کاترین مونترال رو داشتن، یکی از این فاحشه ها میاد رستوران اینها و بعد از دیدن منوی غذا می پرسه که کدوم یکی از این غذاها حلال هست و گوشت خوک نداره. نگو این خانم فاحشه از اون مذهبی های دو آتشه و پایبند به دین بودن و دوست نداشتن که به خاطر خوردن غذای حرام دچار گناه بشن!
این جریان یه چیزی تو مایه های کم شدن جرم و جنایت توی ماههای رمضان و محرم و صفر توی ایران هست، که آقایان دزدها تو این ماه ها به یاد حرام و حلال میفتن اون هم به صورت موقتی.
این هم خودش یکی از عجایب اینجاست

دوشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۵

پرچم و شعار مونترال

پرچم مونترال:
همانطور که تو یکی از پستهای قبلی ام گفته بودم سیستم حکومتی کانادا یه سیستم فدرالیه و به صورت ایالتی اداره میشه. هر ایالت کانادا واسه خودش یه پرچم و یک سمبل (floral emblem) مخصوص به خودش رو داره. در مورد کبک تو اون پست توضیح داده بودم.
این موضوع یعنی داشتن پرچم در مورد مونترال هم صدق می کنه. پرچم مونترال به این صورته:


پرچم مونترال


این پرچم تشکیل شده از یه صلیب قرمز در وسط که این نشون دهنده مذهب اولین کسانیه که مونترال رو تاسیس کردن. اولین کسی که وارد این قسمت شد و شهر مونترال رو بنا نهاد یه فرد فرانسوی به اسم ژاک کارتیه (Jacques Cartier) بود و بعد از اون بود که فرانسوی های بیشتری به این منطقه اومدن و دلیل اینکه این ایالت یعنی کبک فرانسه زبان هست هم همینه.
همین طور چهار تا گل توی این پرچم وجود داره که نشان دهنده ملیت اولین مهاجرین این شهر هست.
گل زنبق (fleur de lys) نشون دهنده اقوام فرانسوی که اولین مهاجرین مونترال بودن هست.
گل رز (Lancastrian rose) نشون دهنده اقوام انگلیسی که مهاجرین بعدی بودن.
شبدر (shamrock) نشون دهنده اقوام ایرلندی
و اون گل خار (thistle) نشون دهنده اقوام اسکاتلندی.

شعار ایالت کبک:
اولین روزی که وارد مونترال شدم یه چیزی که دیدم و معنی اش رو نفهمیدم نوشته ای بود که روی پلاک همه ماشین های اینجا بود: Je me souviens. معنی این عبارت اینه که بخاطر می آورم.




داستان این شعار (Motto) اینه که اولین ساکنین اینجا فرانسوی ها بودن که تو مونترال و بقیه شهرهای کبک ساکن میشن. در همون زمان انگلیسی ها هم تو قسمت های دیگر کانادا ساکن میشن. ولی بعد از اینکه بین انگلیس و فرانسه جنگ در می گیره و فرانسه توی این جنگ شکست می خوره، انگلیس به خیلی از مستعمره های فرانسه هم تسلط پیدا می کنه که یکی از اونها قسمتهای فرانسوی زبان کانادا بوده. خلاصه اینکه فرانسوی زبان های تحت سلطه انگلیس تلاش خیلی زیادی واسه حفظ هویت شون و زبانشون انجام میدن.
این شعار Je me souviens هم خلاصه شده جمله ی زیر هست:
Je me souviens que né sous le lys, je croîs sous la rose
معنی اش اینه که من به خاطر می آورم که زیر گل زنبق - یعنی هویت فرانسوی - به دنیا امدم و زیر گل رز - یعنی هویت انگلیسی - بزرگ شدم.
این شعار روی پلاک همه ماشین های ایالت کبک حک شده.

شنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۵

مسافرت درون شهری در مونترال

اتوبوس
امروز یه مسافرت درون شهری کامل تو مونترال داشتم، از شرق مونترال باید می رفتم غرب مونترال اون هم با اتوبوس و مترو.
سیستم حمل و نقل عمومی مونترال یه سیستم یکپارچه ست به این صورت که اتوبوس و مترو همه تحت نظارت یه سازمان هست و فایده این سیستم اینه که مثلا امروز که من می خواستم از شرق برم غرب و بایستی اول یه اتوبوس سوار می شدم و بعد مترو و دوباره اتوبوس، احتیاج نبود که واسه هر کدوم یه بلیط جدا بخرم و با خرید یه بلیط از اول مسیر تا آخر رو رفتم. اگر هم که کارت حمل و نقل عمومی که اینجا به CAM معروفه داشته باشید دیگه با اون کارت می تونید هم اتوبوس سوار شید هم مترو.


نقشه مونترال

اما نکته جالب توی این مسافرت شهری تو مونترال، تفاوت مردم و زبانشون تو جاهای مختلف بود. تو شرق مونترال اکثرا فرانسه زبان هستن و خیلی هاشون اصلا انگلیسی بلد نیستن. اول که من سوار اتوبوس شدم همه با هم فرانسه صحبت می کردن و بیشتر مردم هم بلوند و تقریبا یه دست بودن و مهاجر کمتر بین مردم دیده میشد اگر هم بود بیشتر سیاه های فرانسه زبانی که از کشورهای آفریقایی میان بودن. بعد که سوار مترو شدم و به سمت مرکز شهر مونترال رفتم کم کم تنوع نژادی هم بیشتر شد و همین طور یه عده ای هم به انگلیسی صحبت می کردن. بعد دوباره که سوار اتوبوس شدم و به سمت غرب مونترال رفتم این بار دیگه تقریبا اکثرا انگلیسی زبان بودن و همین طور با تنوع نژادی خیلی بیشتر.
توی یه چنین مسافرت درون شهری اگه سمت شرق مونترال باشی و سوال داشته باشی و یا بخوای آدرس بپرسی باید به فرانسه بپرسی و اگر غرب مونترال باشی به انگلیسی.
مونترال واقعا یه شهر هفتاد و دو ملته.

جمعه، آبان ۱۹، ۱۳۸۵

ضرب المثل کبکی

یه ضرب المثل کبکی (Un proverbe Québecois) هست که میگه:
Ce soir, Je vais dormir moins stupide.
معنی اش اینه که من امشب با حماقت کمتری میخوابم. مورد استفاده ش هم وقتیه که یه نفر یه چیز تازه ای یاد می گیره.
به نظرم ضرب المثل جالبی اومد، چون به جای اینکه فرض رو بر دانایی بذاره و بگه مثلا به معلوماتم اضافه شد از جهت برعکس به قضیه نگاه می کنه و فرض رو بر نادانی همیشگی انسانها می ذاره که با دونستن یه چیز جدید از میزان حماقت کاسته میشه.
نمی دونم که تو فارسی معادل این ضرب المثل چیزی هست یا نه؟

سه‌شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۵

کلاس زبان فرانسه

چند فرهنگی
بعد از سه ماه کاریابی تو مونترال به این نتیجه رسیدم که بهتره برم کلاس زبان فرانسه. حدود 20 نفر تو کلاس هستیم که بیشترشون تو کشور خودشون شغلهای خوبی داشتن و میشه گفت که حدود نود درصد هم تحصیلات دانشگاهی دارن ولی اونها هم به درد من دچار شدن یعنی نتونستن کار پیدا کنن.
چند فرهنگی بودن اینجا هم چیز جالبیه، تو کلاس ما هر کی از یه جایی اومده از کشورهای مختلف از اسراییل گرفته تا روسیه و کشورهای آمریکای لاتین و چین، و هر کسی با فرهنگ خاص خودش ولی در نهایت همه باید کنار هم و در یک جامعه زندگی کنن. شاید همین موضوع برتری ندادن انسانها نسبت به همدیگر هست که باعث شده کانادا یکی از امن ترین کشورهای دنیا باشه. اینجا درگیری های فرقه ای و بین نژادی شاید بشه گفت که اصلا اتفاق نمیفته.

دوشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۵

خواننده معروف کبکی

Celine Dion
یه آهنگ از خواننده معروف کبکی Celine Dion
دانلود
(لینک آپدیت شده)
جریان این آهنگ اینه که Celine Dion بعد از اینکه از مونترال و کبک میره به آمریکا و اونجا شروع به فعالیت های بین المللی و به زبان انگلیسی در زمینه موسیقی می کنه، مردم کبک از این موضوع ناراحت میشن و می گن که اصل خودش رو فراموش کرده و یادش رفته که از کجا معروف شده. اینه که Celine Dion این آهنگ رو واسه مردم اینجا می خونه: فراموشتون نمی کنم،نه هیچوقت (Je ne vous oublie pas, non, jamais)

Je ne vous oublie pas
Dans mes absences, parfois, sans doute
J'aurais pu m'éloigner
Comme si j'avais perdu ma route
Comme si j'avais changé

Alors j'ai quelques mots tendresse
Juste pour le dire

Je ne vous oublie pas, non, jamais
Vous êtes au creux de moi
Dans ma vie, dans tout ce que je fais

Mes premiers amours
Mes premiers rêves sont venus avec vous
C'est notre histoire à nous

Je ne vous oublie pas, non, jamais
Vous savez tant de moi
De ma vie, de tout ce que j'en fais

Alors mes bonheurs, mes déchirures se partagent avec vous
C'est notre histoire à nous
Je ne vous oublie pas

Parce que le temps peut mettre en cage
Nos rêves et nos envies
Je fais mes choix et mes voyages
Parfois j'en paye le prix
La vie me sourie ou me blesse
Quelle que soit ma vie

Je ne vous oublie pas, non, jamais
Vous êtes au creux de moi
Dans ma vie dans tout ce que je fais

Mes premiers amours
Mes premiers rêves sont venus avec vous
C'est notre histoire à nous

Je ne vous oublie pas

Même à l'autre bout de la terre
Je continue mon histoire avec vous

{choeurs:}
Je ne vous oublie pas

Non, Jamais
Vous êtes au creux de moi
De ma vie de tout ce que je fais
Mes premiers amours
Mes premiers rêves sont venus avec vous
C'est notre histoire à nous

Je ne vous oublie pas
Non jamais

Vous savez tant de moi
De ma vie de tout ce que j'en fais

Alors mes bonheurs, mes déchirures se partagent avec vous
C'est notre histoire à nous
Je ne vous oublie pas
Je ne vous oublie pas

شنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۵

انار میوه تازه کشف شده در کانادا

امروز داشتم از سوپر مترو خرید می کردم که یه چیزی توجه ام رو جلب کرد، اون هم چیزی نبود به جز انار.


انار

آخه شنیده بودم که این طرف ها انار و آلبالو و کلا میوه های ترش که باب دل ما ایرانی هاست پیدا نمیشه. ولی جالب تر این بود که کنار سبد این میوه بهشتی یه بروشور کوچیک بود که توضیح داده بود که انار رو چه جوری باید مصرف کرد. عنوانش هم بود: باز کنید و کشف کنید
خوردن انار

بگذریم که قیمتش خیلی با ایران فرق داشت و خیلی گرون تر بود. یه آدرسی اینترنتی هم توی بروشور بود واسه توضیحات بیشتر. گفتم یه سری بزنم ببینم اسمی از ایران هم بردن یا نه، چون انار یه میوه ی اصلا ایرانیه. دیدم که این غربیها این دفعه دیگه این کشف رو به اسم خودشون نزدن و یه اسمی هم از سرزمین ایران به عنوان سرزمین اصلی این میوه بردن.
اینجوری حداقل یه چیزی به اسم انار واسمون مونده که می تونیم بهش افتخار کنیم.
این هم آب انار نوش جونتون:
آب انار



نکته: انار به فرانسه و انگلیسی میشه Pomegranate که یعنی سیب نارنجکی!

پنجشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۵

مونترال و کبک

می خوام یه کم در مورد ایالت کبک و شهر مونترال توضیح بدم.
مونترال در قسمت فرانسه زبان کانادا یعنی ایالت کبک (Québec) واقع شده و دومین شهر بزرگ و پرجمعیت کانادا بعد از تورنتوست. سیستم حکومتیه کانادا یه سیستم فدرالیه که هر ایالت واسه خودش قوانین داخلی و دولت مخصوص به خودش رو داره ولی با وجود این باید تابع قوانین فدرالی کانادا که توسط دولت مرکزی تصویب میشه هم باشه.
یه سری قوانینی هست که بسته به هر ایالت ممکنه متفاوت باشه که از جمله زبان رسمی، سیستم مالیاتی، قوانین مهاجرتی و بیمه خدمات درمانی هست. در مورد کبک قضیه این جوریه که تقریبا تمام مواردی که گفتم با بقیه ایالت های کانادا متفاوته. به عنوان مثال اگر قصد مهاجرت به کبک رو داشته باشید باید علاوه بر دولت فدرال توسط دولت کبک هم مورد ارزیابی قرار بگیرید، همین طور زبان رسمیه کبک زبان فرانسه هست، شما وقتی وارد مونترال و بقیه شهرهای کبک میشد تمام تابلوها و نوشته های دولتی همه به زبان فرانسه هست و زبان انگلیسی زبان دوم اینجا حساب میشه، اینم بگم که بقیه کانادا به زبان انگلیسی صحبت می کنن. دولت کبک هم واسه حفظ زبان فرانسه تلاش زیادی میکنه و پولهای زیادی هم در این زمینه خرج میکنه. حتی یه عده از ساکنین ایالت کبک معتقد به استقلال کبک به عنوان یه کشور جدا از کانادا هستن و تا جایی هم که من اطلاع دارم تو آخرین رفراندوم رقابت شدیدی بین موافق های جدایی و مخالف ها بوده.
در زمینه مالیاتی هم اینجوریه که یه مالیات توسط دولت کانادا محاسبه میشه و علاوه بر اون یه مالیات جداگانه ای هم توسط دولت کبک که این یکی از دلایل جدایی طلبها هم هست که میگن دولت مرکزی در عوض مالیاتی که میگیره خدمات زیادی عرضه نمی کنه و ما نباید به دو جا مالیات بدیم. البته در عوض مالیاتی که دولت کبک می گیره، خدمات بیشتری هم نسبت به دولت مرکزی به ساکنین کبک میده که یکی از مهم ترینشون سیستم درمانیه اینجاست که تقریبا پول دوا و دکتر مجانی در میاد. و همین طور هزینه های زیادی که خرج افراد بازنشسته و همین طور افراد با ناتوانی جسمی میشه.
اگه می خواهید واسه مهاجرت کشور کانادا و ایالت کبک رو انتخاب کنید باید حتما زبان فرانسه رو بلد باشید. به دو دلیل: یکی اینکه مصاحبه مهاجرت به زبان فرانسه انجام میشه و دوم اینکه واسه کار پیدا کردن اینجا دونستن زبان فرانسه خیلی مهمه. اینم بگم که وقتی رسیدید به کانادا و کارت های مورد نیاز رو گرفتید می تونید به راحتی نقل مکان کنید و به ایالت های دیگر کانادا برید.
در زمینه آموزش زبان فرانسه هم دولت کبک امکانات خاصی رو ارائه میکنه به این صورت که کلاس های آموزش فرانسه تا سه ترم کاملا مجانیه و حتی یه پول مختصری هم به عنوان کمک هزینه بهتون تعلق میگیره.
این هم پرچم کبک که تشکیل شده از چهار تا گل زنبق که بهش Fleurdelyse می گن، گل زنبق ،نشان خانواده سلطنتى قديم فرانسه بوده.


پرچم کبک

چهارشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۵

هوای خوب در کانادا

سنجاب
اینجا هوا آفتابی باشه کافیه تا مردم به هم بگن: واه، چه هوای خوبی. دیگه کاری به این ندارن که هوا 10 درجه زیر صفره یا 40 درجه زیر صفر!
الان چند وقته که هوای اینجا نزدیکای صفر درجه شده و بیشتر وقتها هم بارونیه.