یکشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۶

زبان شیرین فارسی

ساعت 11 شب، ایستگاه مترو، تازه از فستیوال برگشتیم، قبلش هم سر کار بودم و الان حسابی هم خسته هستیم.
مترو نزدیک میشه، ما هم به واگن های مترو به امید اینکه یه صندلی خالی واسه نشستن پیدا کنیم که شاید یه چند دقیقه ای رو استراحت کنیم.
همه به آرومی به سمت واگن ها نزدیک می شوند و مترو هم کم کم متوقف میشه. داخل واگن رو نگاه می کنم دوتا صندلی دو نفره خالی وجود داره، پس جا واسه نشستن وجود داره. در همین حین یه خانم مسنی میاد و با سرعت جلوی ما میاسته که تا در مترو باز شد بره و سریع تر واسه خودش جا بگیره. زیاد اهمیتی نمی دیم چون 4-5 تا جای خالی وجود داره. درهای واگن ها باز میشن و ما هم به سمت یکی از صندلی های خالی دونفره می ریم، خانم مسن هم با سرعت به سمت دیگری می ره. توی آخرین لحظه ای که می خواستیم بشینیم حس کردم یه چیزی از سمت خانم مسن صندلی بغلی روی صندلی ما پرت شد. مونده بودیم که یعنی چی؟ دیدیم که خانم مسن یه کیف روی صندلی خودش گذاشته و یکی هم روی صندلی که ما می خواستیم بشینیم پرت کرده و بعدش هم رو کرد به سمت یه عده دیگه ای که در حال وارد شدن به مترو بودن و با زبان شیرین فارسی گفت: علی آقا بدوبیا جا گرفتم!
ما تا انتهای مسیر رو ترجیح دادیم که ساکت باشیم یا به زبون دیگری به جز فارسی با هم حرف بزنیم.

پنجشنبه، تیر ۱۴، ۱۳۸۶

مونترال و فستیوال جاز

این چند روز فستیوال جاز مونترال شروع شده و ما هم دو سه روزش رو رفتیم.
این فسیوال هر سال توی ماه ژوئیه به مدت 10 روز برگزار میشه و توی این مدت 10 روز حدود 350 کنسرت توی فضای باز و حدود 150 تا هم توی سالن و با بلیط فروشی برگزار میشه.
شاید بشه گفت این مهم ترین فستیوال توی فستیوال های تابستونی مونترال هست که هر سال کلی هم توریست جذب می کنه.

بعد از این فستیوال چند تا فستیوال جالب دیگه هم برگزار میشه که هستند: فستیوال فقط برای خنده (Juste pour rire)، فستیوال هم جنس بازها - که این یکی راهپیمایی جالبی داره - ، فستیوال فیلم مونترال، فستیوال رقص مونترال و ...
که شرکت کردن توی همه این فستیوال ها کلی وقت آزاد می خواد.

توی سه روز ما حدود 12 تا کنسرت رو رفتیم که به سبک های مختلف و از کشورهای متفاوت بودن. یکی از کنسرت هایی که من خوشم اومد، Emilie-Claire Barlow بود که یکی از آهنگ هاش رو برای دانلود می ذارم:
Emilie-Claire Barlow - Stompin' at the Savoy

در حاشیه فستیوال:
نظم و ترتیب واقعا حرف نداشت چه توی برگزاری و چه به موقع انجام شدن برنامه ها.
مردم همه با لذت به موسیقی گوش می دادن و هیچ درگیری یا چیزی بین مردم اتفاق نیفتاد.
کلی بروشور به صورت مجانی بین مردم پخش می شد که برنامه ها و یه مختصری هم از شرح حال هر گروه رو توضیح داده بود و همیشه هم این بروشورها موجود بود. این رو میشه با بروشورهای جشنواره فیلم فجر مقایسه کرد که باید با پارتی بازی بروشور پیدا کرد.
من هیچ سیاه پوستی رو توی کنسرت های جاز ندیدم.
توی یکی از گروه ها یه نفر تنبک می زد و قیافش هم شبیه ایرانی ها بود و یه تیکه هم تکنوازی تمبک کرد که همه خیلی خوششون اومد. ولی بعد که توی کاتالوگ نگاه کردم دیدم اسم این آقای به ظاهر ایرانی که ضرب ایرانی رو هم به خوبی اجرا می کرد پابلو هست.

گفتگوی بین چند تا ایرانی توی فستیوال:
- این آبجو ها رو انگار آب توش قاطی کردن اصلا بخار ندارن.
- این کنسرت ها خواننده هم دارن؟
- اگه یه بابا کرم گذاشته بودن ملت بیشتر حال می کردن.


از دیروز هم اینجا هوا بارونی شده و تا آخر هفته هم همین جوریه و نمیشه بقیه فستیوال رو رفت.

و چند تا عکس:

ٍEmilie-Claire Barlow


Place Des Arts محل برگزاری فستیوال


ُSonia Johnson


Tjadi گروهی که موزیک Klezmer می زدند.


رنگین کمان